• وبلاگ : ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آشناي قديمي 
    دامن مکش به ناز که هجران کشيده ام
    نازم بکش که ناز رقيبان کشيده ام
    شايد چو يوسفم بنوازد عزيز مصر
    پاداش ذلتي که به زندان کشيده ام
    از سيل اشک شوق دو چشمم معاف دار
    کز اين دو چشمه آب فراوان کشيده ام
    جانا سري به دوشم و دستي به دل گذار
    آخر غمت به دوش دل و جان کشيده ام
    ديگر گذشته از سر و سامان من مپرس
    من بي تو دست از اين سرو سامان کشيده ام
    تنها نه حسرتم غم هجران يار بود
    از روزگار سفله دو چندان کشيده ام
    بس در خيال هديه فرستاده ام به تو
    بي خوان و خانه حسرت مهمان کشيده ام
    دور از تو ماه من همه غم ها به يکطرف
    وين يکطرف که منت دونان کشيده ام
    اي تا سحر به علت دندان نخفته شب
    با من بگوي قصه که دندان کشيده ام
    جز صورت تو نيست بر ايوان منظرم
    افسوس نقش صورت ايوان کشيده ام
    از سرکشي طبع بلند است شهريار
    پاي قناعتي که به دامان کشيده ام
    مطالب جالبي داري موفق باشي استفاده کرديم

    سلام عيد شما مبارک اتفاقي بهتون سري زدم خيلي مطالب جالبي داري ممنون موفق باشي
    + فرزين 
    به يكديگر مهر بورزيد، اما از مهر بند مسازيد:بگذاريد كه مهر درياي مواجي باشد در ميان دو ساحل روح‌هاي شما.جام يكديگر را پركنيد، اما از يك جام منوشيد.از نان خود به يكديگر بدهيد، اما از يك گرده‌ي نان مخوريدباهم بخوانيد و برقصيد و شادي كنيد، ولي يكديگر را تنها بگذاريد،
    همان‌گونه كه تارهاي ساز تنها هستند، با آن‌كه از يك نغمه به ارتعاش در مي‌آيند.دل خود را به يكديگر بدهيد، اما نه براي نگه‌داري.زيرا كه تنها دست زندگي مي تواند دل‌هايتان را نگه‌دارد.در كنار يكديگر بايستيد، اما نه تنگاتنگ:زيرا كه ستون‌هاي معبد دور ازهم ايستاده‌اند،و درخت بلوط و درخت سرو در سايه‌ي يكديگر نمي بالند.
    .....؟