|
چهارشنبه 93 فروردین 20 :: 12:59 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
خوب نیستمممممم خوب نیستم اصلا ٌ اعتراف میکنم دلم واسه یه چیزایی که یه روزی با تمام وجود ازشون فرار کردم تنگ شده ! مخصوصا امروز ... وقتی از پله ها آروم اومدم پایین و ... دیدم دیگه نیست انگار که مرده ... انگار که از اولم نبوده ... فقط یه رویای تلخ و شیرین بوده که یه روزی تو توهماتم زندگی می کرده
از عشق و دوست داشتن از درس و کار و ... ازدواج از فکر کردن به همه ی اینا حالم دیگه بهم میخوره
باید فقط فقط فقط واسه خودم باشم شاید فردا بعدظهر برم دریااااااااااا برم که خلوت کنم
دنیا کثیفه ... پر از آدمایی که حتی جرئت ندارن تو خلوتشون و حتی تو دلشون به کثافت کاریاشون اعتراف کنن ! خسته ام !
دریاهای چشم تو خشکیدنی است
موضوع مطلب : |