سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 205
بازدید دیروز: 114
کل بازدیدها: 881597






 
شنبه 89 اسفند 28 :: 11:20 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام

خوبین دوستان؟؟؟

2-3 روزه که برعکس گذشته خیلی ی سرحالم مؤدب

سوسو واسه تعطیلات داریم 12 روز میریم مسافرت ت ت ت تبلبلبلو

امروز با ستاره جودوست داشتنن  رفتیم خرید

بعدش من تو پارک یه پسره رو دنبال کردم م م

وای نمی تونین تصور کنین چه صحنه ی خنده داری بودددددد

وقتی من داشتم دنبالش میدویدم خیلی خنده‌دار

حالا این که خوبه

 

من و ستاره همدیگرو تو خیابون گم کردیم گیج شدم

فقط یه ربع دنبال همدیگه گشتیم

آخه موبایلا هم که اصلا آنتن نمی داد

بعدش ستاره هم طبق معمول گوشیش شارژ نداشت خاموش شد (تو این مورد به خودم رفته)

بعد رفت گوشی یه پسره رو قرض گرفت باهاش به من زنگ زد

که البته آنتن نداد باز

نیم ساعت پیش تو حال خودم بودم یه دفعه دیدم یه پسره زنگ زدباید فکر کرد

ستاره کار دادی دستمون مشکوکم

 

 

خب بسه دیگه واسه امشب

بای تا ...




موضوع مطلب :
پنج شنبه 89 اسفند 26 :: 12:23 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
در فرانسه بر اساس پیش گویی های نوستراداموس " مستشار ملک شارل نهم " آمده است که سیارات منظومه شمسی در پایان دو هزار سال دچار آشفتگی شده و پس از 12  سال بعد از آن یعنی 2012 موجب ویرانی و نابودی حیات خواهند شد.
این پیشگویی مجددا در سال 1980در ژاپن هنگامی قوت گرفت که دانشمند ریاضیدان ژاپنی " هایدو ایتاکاوا" بیان داشت که مجموعه سیارات منظومه شمسی در اگوست سال 2012 در یک پدیده ای نادر همگی در یک خط در پشت خورشید قرار خواهند گرفت و این موضوع سبب تغییرات شدید جوی و آب و هوایی در کره زمین و پایان حیات بر روی آن خواهد شد . آیا صحبت های پدر علوم فضایی ژاپن را باید جدی گرفت؟

اینکه این اتفاق یک سال زودتر در حال رخ دادن است بحث دیگری است اما جابجا شدن کره زمین که بر اثر زلزله شیلی و حالا بر اثر زلزله ژاپن رخ داده، شرایط نگران کننده ای را ایجاد کرده و دانشمندان را به فکر فرو برده است که قرار است چه اتفاقات دیگری بدنبال این حوادث تلخ برای بشریت رخ دهد؟
 
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
منبع: jahanews



موضوع مطلب :
دوشنبه 89 اسفند 23 :: 11:51 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

سلام

خوبیین؟

وای امروز خیلی ی ی روز خوبی بوددد

اولا

نزدیک بود اشتباهی شوهرمون بدنخیلی خنده‌دارقاط زدم

ما هم گفتیم آقا اجازهاصلا!

ما میخوایم درسمون و ادامه بدیم م ممدرک داشتن

ولی موردش اوکازیون بودااااابلبلبلو سوسو

دوماً

دانشگاه که تمومید راحت شدیم

سوماً

چون امتحان زبان داشتم دانشگاه نرفتم

بعدش شنیدم که به دلیل دانشگاه نرفتن من همه ی کلاسا کنسل شده

آخه منم واسه خودم آدم مهمی هستماااا  

خیلی خوب شد

لاهیجانم برفه

 

چهارماً

خدا سایه بعضی از دوستان رو از سر ما کم نکن

 که با دست و دلبازیشون دآمو شاد میکنن

امروز از یکی از دوستام عیدی گرفتم بلبلبلو

البته دریغ از یه کم design

کادو تو یه پلاستیک بودوااااای

از اون پلاستیکایی که هر شب میزارینش دم در پیچا (گربه ) بیاد پاره کنه 

توش یه آینه و جاسوئیچی بود

نمیدونم چرا همیشه آینه قسمت من میشه

فکر کنم دلیلش این باشه که خودم مثل آینه صاف و ساده ام

(اینو تو وبلاگم نوشتم که ثابت کنم فقط خدا نیست که دوستت داره

منم دوستت دارم بووووس

دست گلت درد نکنه مونا جون

 

پنجماً

امتحان زبان

خیلی جالب بود

 

ما قبل از امتحان جوابا رو داشتیمجالب بود

البته مطمئن نیستم که همش درست بوده باشه ها

به هر حال من که از   listeningیعنی چی؟   هیچی متوجه نشدم

ولی گزینه ها رو حفظ کرده بودم

همونا رو زدم.

حالا خوبه همش غلط باشه

  

امروز تولد 3 تا از دوستامه ه ه

از جمله سمانه (سم سم)

تولدتون مباررررک ک بچه هاااادوست داشتن

 

خب دیگه بسه

بابای ی ی                                                                                               با سپاس فراوان از کمکهای بی دریغ خاله ستاره ه

 

 




موضوع مطلب :
شنبه 89 اسفند 21 :: 11:51 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

رهی در پیشم افتادست و بیم رهزنی در پی !!




موضوع مطلب :
چهارشنبه 89 اسفند 18 :: 12:17 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

دلم خیلی گرفته دلم شکست




موضوع مطلب :
یکشنبه 89 اسفند 15 :: 9:23 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام به همه دوستای گلم.

امروز میخوام یه کتاب خیلی قشنگ بهتون معرفی کنم.

که ممکنه خیلی هاتون خونده باشید و خیلی ها هم اصلا چیزی دربارش ندونین.

اسم کتاب هست : گل صحرا      نوشته ی:  واریس دیری  

ترجمه : شهلا فیلسوفی-خورشید نجفی

این کتاب داستان زندگی نویسنده شه .

داستان زندگی دختری که تو سومالی متولد شده .

و ...

و یه فرهنگ غلط که بین آفریقایی ها مرسومه ، تو این کتاب بطور مفصل بیان میشه.

یه فرهنگی که از نظر ما ایرونیا فاجعه اس. هر چند که تو بعضی نقاط ایران هم این فرهنگ هستش.

کتاب قشنگیه.

توصیه میکنم اگه وقت کردین ، حتما بخونینش.

این کتاب رو می تونید از اینجا دانلود کنید

 موفق باشید.

باییییی

 

یاسمن اینو واسه تو گذاشتمااااا

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 89 اسفند 15 :: 9:21 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام دوستان

حالتون چطوره؟؟؟

من خوبم ولی خیلی ی ی ی ی خسته

4 روز دانشگاه تو هفته اونم پشت سر هم خیلی خسته کنندس

امروز جاتون خالی سر کلاس آزمایشگاه اندازه گیری مدار خیلی خوش گذشت

من و یاسی بودیم

انقدر سوتی دادیم که استادم بهمون می خندید

استاد 5 تا مقاومت داد دستمون گفت اینا رو اندازه بگیرین

یه دفعه مقاومتها از دست یاسی افتاد رو زمین

رفت پایین اومد بالا با 6 تا مقاومت !!!!

منم که رفتم مولتی متر بیارم سوتی دادم

 

هوا هم کدا خدا رو شکر گرم تر شده      داشتیم فریز میشدیم رسماً

 

وای ی ی ی   ستاره ه ه ه

فردا با م ... کلاس دارم

میگم یه دفعه این دختره نیاد خر منو بگیره ؟؟؟

من میتلسم م م م .  تو هم بیااااا     تو که یعقوب و دوس داری ی ی ی     پاشو بیا

 

خب فعلا بای ی ی ی تا 3-4 روز دیگه ه ه ه




موضوع مطلب :
پنج شنبه 89 اسفند 12 :: 8:22 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

آدمهای ساده را دوست دارم  .

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.(یاسی تو رو میگه هااااا)

 همان ها که برای همه لبخند دارند.

 همان ها که همیشه هستند،

برای همه هستند  .

آدمهای ساده را

باید مثل یک تابلوی نقاشی

ساعتها تماشا کرد؛

عمرشان کوتاه است.

بسکه هر کسی از راه می رسد

یا ازشان سوءاستفاده می کند

 یا زمینشان میزند

یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.

آدم های ساده را دوست دارم.


بوی ناب آدم می دهند 

 

                                                                                                                    نگار

                                                                                                                                                                            negarino@ymail.com

  




موضوع مطلب :
جمعه 89 اسفند 6 :: 2:29 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

تقدیم به تمامی زنانی که قطعا قابل احترامند و مردانی که

زن را اینگونه می بینند و تحسین می کنند.

 

من دلم می خواهد یک زن باشم...

یک زن آزاد... یک زن آزاده
من متولد می شوم، رشد می کنم تصمیم می گیرم و بالا می روم. من گیاه و حیوان نیستم.

جنس دوم هم نیستم. من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !

 من را با باورهایت تعریف نکن !

بهتر بگویم تحقیر نکن!
من آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم قرمز، زرد، نارنجی ، برای خودم آرایش می کنم- گاهی غلیظ،

می رقصم- گاه آرام ، گاه تند،

می خندم بلند بلند بی اعتنا به اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر...

حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر، اشک می ریزم!

من عشق می ورزم......ـ
من می اندیشم...

من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو،

 
حتی اگر تمام این ها با آنچه تو از مفهوم یک زن خوب در ذهن داری مغایر باشد.

  

زن من یک موجود مقدس است؛ نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستو قایم می کنی تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد. نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد، حتی اگر گران بخرند.

  اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛

به هر که بخواهد، هر جا.

زن من یک موجود آزاد است. اما به هرزه نمی رود. نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛

به احترام ارزش و شأن خودش. با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود، حتی به جهنم!

 
زن من یک موجود مستقل است. نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود، نه صندلی که رویش خستگی در کند و نه نردبان که از آن بالا برود. زن من به دنبال یک همسفر است، یک همراه، شانه به شانه. گاه من تکیه گاه باشم گاه او. گاه من نردبان باشم ، گاه او. مهر بورزد و مهر دریافت کند.

زن من کارگر بی مزد خانه نیست که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛

که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد. روزها بشوید و بساید و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ

زن من این ها نیست حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!!

 
زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛

ظرافتش، محبتش، هنرش، فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه که بخواهد خرج می کند؛

برای آنهایی که لایق آن هستند

 
زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند، کارمی کند، در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند. نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران او را از حرکت بازدارند. گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند اما از حرکت باز نمی ایستد. دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛

من یک زنم ... نه جنس دوم... نه یک موجود تابع... نه یک ضعیفه ... نه یک تابلوی نقاشی شده،

 نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی، نه یک کارگر بی مزد تمام وقت، نه یک دستگاه جوجه کشی.

من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم،

بی آنکه دیگری را بیازارم...

ورای تمام تصورات کور،

هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!

باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم، بی تفاوت و بی احساس باشم، بی ادب و شنیع باشم، بی مبالات و کثیف باشم.

 اگر نبوده ام و نیستم ، نخواسته ام و نمی خواهم.

آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند.

من به زن وجودم افتخار می کنم، هر روز و هر لحظه ...

 من به تمام زنان آزاده و سربلند دنیا افتخار می کنم و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند و تحسین می کنند.

 

ارسالی از:ماهرخ بیگلری

ایمیل:halazounevahshi@yahoo.com




موضوع مطلب : زن
1   2   3   4   5   >>   >