• وبلاگ : ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد
  • يادداشت : افسانه تلخ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محيا 

    ممنونم از اينکه دلنوشته ام رو خوندي ...

    ممنون از اين که فهميدي در دلم چي ميگذره ...

    اميدوارم برا هيچکي اين مشکل پيش نياد ....

    شعري از زبان او :

    گاهي مثل باران بايد باريد ...

    زندگي بخشيد ....

    طراوت داد ....

    و رفت ...!

    روحش شـــــــــــــــــاد

    پاسخ

    روحش شاد
    + يه دوست 

    منم مثل تويه مدت شعرهاي فروغ روميخوندم امااين شعرافقط آدم رونابودميکنن .واسه رفتن عشقت غصه نخور اوني که رفتنيه ميره حتي اگه دست وپاشم ببندي ميره.

    امرزرفت دردش کمتره فردااگه ميرفت يه روز بيشتردوستش داشتي وزخم رفتنش واسه هميشه باز مي موند.

    يکي بهترسراغت مياد که هيچوقت دلتونميشکونه

    + حسين(محيا) 
    سلام من الان وبلاگتو ديدم ... اره من حوصله شنيدن اين شعرهارو دارم ... مني که همسر جوانم را از دست دادم ميدونم زن يعني چه ... ميفهمم عشق يعني چه ... اره منم تنها و غمگين ... ايا تو اينا را ميفهمي ؟
    پاسخ

    اگه نميفهميدم که نمي نوشتم ... هر چند که هيچوقت اينطوري کسي رو از دست ندادم ... ولي ... ميفهمم
    + م 
    من هستم بخون