امسال و دوست نداشتم
اتفاقای ریز و درشت زشتی افتاد که خیلی غمگینم کرد و باعث شد احساسات ناپایداری رو تجربه کنم
اوجش افتادن بابا از بالای پارکینگ بود که تو یه روز مردیم و زنده شدیم و حس از دست دادن انقد شدید شد که تا هفته ها بعدش با تداحی صحنه اولی که دیده بودم دوباره وحشت کردم و خداروشکر کردم که اتفاق ناگواری نیفتاد
هر چند که اثراتش هنوز کمی دیده میشه، ولی دست تقدیر باهامون یار بود و نزاشت زندگیمون از اینی که هست تلخ تر بشه
امسال و با یه سفر کوچیک شروع میکنم و برعکس سال پیش، یک عالمه برای سال جدیدم برنامه ریختم
پر از برنامه های علمی و گردشی و کاری
تا خدا چی بخواد و چجور زندگی پیش بره
سال خوبی رو براتون آرزو میکنم
سالی بدون تلخی و از دست دادن ها
28 اسفند 1403