سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

حکایت من حکایت آن مردی است که نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت .

دکتر به او گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت یادت برود .

مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم