سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

                                 کابوس دوباره گاودانه؛ اینجا گرگر جان روستاییان را می‌گیرد

وقتی خبر قطع انگشتان روستاییان گاودانه به دلیل استفاده از تله کابین دستی "گرگر"  برای نخستین بار توسط خبرگزاری مهر منتشر شد شاید برخی تصور می کردند که این روستا تنها مکانی است که مردمش برای ارتباط با دنیای خارج از روستا مجبورند از رودخانه عریض مارون بگذرند و مرگ عزیزان و قطع انگشت کرایه استفاده آنها از تله کابین دستی (گرگر) باشد. اما گاودانه ای ها تنها روستاییانی با انگشتان بریده نیستند. روستاهای دیگری هم در مجاورت رودخانه عریض مارون قرار دارند که مجبورند برای عبور از این رودخانه و ارتباط با دنیای خارج از گرگر استفاده کنند برخی از این روستاها اندرون بیدانجیر و آبریز نام دارد.

از شهرستان دهدشت کهگیلویه و بویر احمد به سمت روستای اندرون باید سه ساعت و نیم با یک خودروی مناسب راههای کوهستانی را بالا رفت. تازه اگر ماشین شاسی بلند یا پیکان سرحال پیدا شود باید بابت رفت و برگشت به روستا هشتاد هزار تومان پرداخت درغیر این صورت باید عطایش را به لقایش ببخشید.

چهار ساعت به سمت داخل کوههای شهرستان دهدشت همان جایی که غیر از کوه و درختهای بلوط و دور از شهر، هیچ تکنولوژی دیگری را نمی بینی، خانه های کپرنشینان روستای اندرون بید انجیر و آبریز پیداست.

روستای اندرون 37 خانوار دارد. اغلب دامپرور و کشاورز هستند و خودشان همه مایحتاجشان را تهیه می کنند. روستای آبریز هم با جمعیت کمتری نسبت به اندرون در طرف دیگر رودخانه قرار دارد. این روستاییان نیز باید مانند اهالی روستای گاودانه برای گذر از رودخانه و رفتن به شهرستانهای دهدشت و لوداب از گرگر استفاده کنند.

آبریزی ها برای رفتن به شهرستان دهدشت و اندرونی ها برای رفتن به لوداب چاره ای ندارند جز اینکه از رودخانه رد شوند.
در این رفت و آمدها بودند و هستند بسیاری از روستاییانی که گرگر برای اینکه آنها را به طرف دیگر رودخانه برساند، یا انگشت دستشان را به یغما برد یا جانشان را.

تعداد فوت شدگان روستای اندرون بیشتر از نقص عضو شده هاست

اما تفاوت این روستا با روستای گاودانه در این است که اهالی اندرون دستان سالمتری دارند. چون به کودکانشان اجازه نمی دهند به تنهایی از این وسیله استفاده کنند اما در عوض تعداد افرادی که از بالای گرگر به داخل رودخانه افتاده و فوت کرده اند بیشتر از نقص عضو شده هاست.

با این حال مدتها پیش یکی از کودکان این روستا یک شبانه روز بین آسمان و زمین درست وسط رودخانه گیر کرده بود و کسی نمی توانست گرگر را به سمت دیگر رودخانه بکشاند از آن به بعد بود که روستایی ها یک طناب محکم به گرگر بستند تا اگر دوباره چنین اتفاقی افتاد، فرد دیگری طناب را بکشد و گرگر را به سوی دیگر رودخانه هدایت کند.

چون گرگر در مسیر رفت از روستای اندرون به سمت آبریز به دلیل شیب زیاد سریع حرکت می کند و بیشتر در همین موقع است که انگشتان دست روستاییان لابه لای چرخهایش گیر می کند اما در راه برگشت آنقدر کند می رود که باید افراد دیگر روستا به کمک فرد نشسته در گرگر بیاید.

برخی از افراد روستا برای اینکه مشکلات سوارشدن روی گرگر را نداشته باشند از داخل رودخانه رد شده اند اما چون جلبکهای کف رودخانه زیاد است، لیز خورده و با دست و پاهای شکسته به آن سو رسیده اند.

محمد طلا چرسی، عضو شورای روستای اندرون به خبرنگار مهر می گوید: هر از گاهی انگشتان دست روستاییان به وسیله  گرگر قطع می شود. خیلی از افراد بعد از اینکه این حادثه برایشان رخ داد از روستا به شهر مهاجرت کردند و بسیاری دیگر جزو مهمانان و عابرانی بودند که یا نقص عضو شدند و یا فوت کردند. بنابراین آمار دقیقی از افراد حادثه دیده وجود ندارد.

به گفته چرسی؛ 6 نفر در روستا باقی مانده اند که یا انگشت ندارند و یا انگشت دستشان زخمی شده است. اما حدود 12 نفر دیگر را تا جایی که مردم روستا می توانند به یاد بیاورند، یا از گرگر سقوط کرده اند و یا رودخانه مارون آنها را در خود غرق کرده است. سهراب 45 ساله، عین اله فرزند محمد علی، پسر گرجعلی،عین الله و سیف الله ، م‍‍ژگان فرزند عبدالکریم. سیفی، و یک زن برخی از افرادی هستند که جسدشان هنوز به خانه نرسیده است.

چرسی می گوید: اهالی این چند روستا فاصله زیادی با شهر دارند به همین دلیل فقط برای کارهای ضروری به شهر می روند. چون در این منطقه نه ماشینی هست که جاده های کوهستانی را تا شهر طی کند و نه کسی که بتواند این راه را پیاده برود و بیاید. به همین دلیل برخی از افراد این روستا مانند پیرمردها و پیرزنهای ناتوان هنوز شهر را ندیده اند.

 

عکس و گزارش از فاطیما کریمی

منبع  "خبرگزاری مهر"