سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

سلام دوستان

امروز سالگرد فوت محمد نوری بود.

خواننده ی مورد علاقه ی من که واقعا عاشقش بودم.

و خیلی زیبا میخوند.

سال پیش، تو این روز، تو کلاس فیزیک نشسته بودیم

که یه دفعه یکی از دوستام اس ام اس داد و گفت که محمد نوری فوت کرده

باور کردنش خیلی سخت بود

ولی ...

خدا بیامرزدش

میتونم به جرات بگم که محمد نوری  تنها خواننده ایه که هیچوقت شنیدن صداش برام تکراری نمیشه و همیشه واسم آرامش بخشه

روحش شاد

 

محمد نوری، خواننده‌ی ترانه‌های فاخر، یک سال پیش در نهم مرداد ماه سال 1389 در گذشت. بیش از پنجاه سال از عمر ترانه‌ی "جان مریم" او می‌گذرد. اما جان مریم همچنان ورد زبان‌هاست و در فهرست ترانه‌های ماندگار جای دارد.


محمد نوری را می‌توان در میان خوانندگان ایرانی، برخاسته از قبیله‌ای دیگر دانست. ترانه‌هایش متفاوت بود و نوع خواندنش نیز. خیلی‌ها انتظار داشتند که او به جرگه‌ی خواندگان اپرا بپیوندد. نزد "اولین باغچه‌بان"، نخستین معلم اپرا در ایران تمرین آوازهای اپرائی کرده بود. زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه آموخته بود و به هنرستان تاتر رفته بود. او آنچه را که زمینه ساز یک خواننده اپراست، فراهم آورده بود. نوری اما جان مریم را سرود و با همان ترانه نیز به شهرت رسید.


"جان مریم" از ترانه‌های بومی شمال الهام گرفته شده بود. گویا نوری سال‌ها آن را در ذهن می‌پرورانده و تنها در انتظار فرصتی بوده است تا به روی کاغذ بیاوردش. فرصت را "کامبیز مژدهی" آهنگساز ترانه، در همان خطه شمال در اختیارش گذاشت. ترانه در فاصله‌ی خرید یک کراوات ساخته شد. مژدهی به بازار می‌رود و در بازگشت، جان مریم را حاضر و آماده روی میز می‌بیند.

جان مریم چشماتو وا کن/ منو نیگا کن/ شد هوا سفید، در اومد خورشید/

نوری در گفتگوهایش از آهنگسازی به نام "ناصر حسینی" نیز یاد می‌کند، که مشوق او در کار خوانندگی بوده است.
جان مریم اما آغاز کار بود. نوری از آن پس، به شاعران نیمائی روی آورد. کسانی که در آن دوران، کمتر خواننده و آهنگسازی به شعرهایشان با نگاه ترانه می‌نگریست. سال‌ها بعد، خوانندگان موسیقی سنتی ایران برای ایجاد نوآوری، با همان سبک
سنتی به ترانه‌های نو روی آوردند. اما شنوندگان این نوع موسیقی، خوانندگان محبوب خود را بیشتر با همان شعرهای کلاسیک می‌شناسند. بهترین کار "محمد رضا شجریان" را کمتر کسی "قاصدک" می‌داند. "شهرام ناظری" را نیز با ترانه‌هائی که از "سهراب سپهری" خوانده نمی‌شناسند.


نوری با سبک و شیوه‌ی نویی که در نوع خواندنش وجود داشت، صدایش نیز بر روی این گونه ترانه‌ها به خوبی می‌نشست. هیچ نوع تصنعی در کار نبود، وقتی که این شعر "فروغ" را می‌خواند:

ای به روی چشم من گسترده خویش/ شادی‌ام بخشیده از اندوه بیش/
عشق دیگر نیست این، این خیرگی است/ چلچراغی در سکوت و تیرگی است../




"ما برای آن که ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده‌ایم/
ما برای آن که ایران گوهری تابان شود/ خون دل‌ها خورده‌ایم/
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن/ چه سفرها کرده‌ایم/
ما برای نوشیدن شورابه‌های کویر/ چه خطاها کرده‌ایم/

 

 

 فردا یکی از آهنگهای قشنگشو که همیشه وقتی دلم میگیره گوش میدم میذارم اینجا دانلود کنید

فعلا بای