سلام دوسنان
حالتون خوبه؟
بالاخره مسئولای دانشگاه ما بعد از ماه ها تلاش و کوشش و تدبیر و تأمل ... به این نتیجه رسیدن که اگه یه رستوران توی دانشگاه راه بندازین بد نیست !!!
ولی خوب بوووداااا
جاتون خالی با سیتی و مرجان و اون یکی مهسا و ... رفتیم جوجه کباب زدیم
تصور کنین !!!
جوجه کباب اونم تو دانشگاه آزاد لاهیجان
اصلا در پوست خودمون نمی گنجیدییییم
البته ستاره از اون جایی که همیشه رهش از ما جداست رفت کوبیده خورد !!!
بعدش
من یه لحظه یه کار خیلی ی ی مهم داشتم از دانشگاه اومدم بیرون
چشمتون روز بد نبینه
داشت بارون می بارید !!!
منم چتر یکی از بچه ها رو گرفتم !!!
ولی از اونجائییکه اینجا گیلان است و آنجا هم لاهیجان است ، باران به صورت افقی می بارررییییدددد
و من خیس خیس خیس شدم
هر کی اون لحظه منو با چتر دید کلی بهم خندید
بعدشم
سیتی بهم حال داد اساسیییییی
لطف کرد و درباره ی من تا حدی که میتونس پیش یه نفر سوتی ی ی ی داد
حالا هر چی من چشمک و اشاره و سرفه و ... میکنم افاقه نمیکرد
خدا آخر عاقبت منو بخیر کنه ى حالا این گند و چطوری ماسمالی کنم !!!
راستی افاقه رو اینطوری مینویسن ؟؟؟
وای بچه ها من هفته ی پیش خودمو چشم زدم !!!
حالا بعدن تعریف میکنم
ب ا ی