امروز 23 مهره
یعنی بود
3 سال پیش، 23 مهر و یه اتفاق وحشتناک ...
خیلی خیلی خیلی وحشتناک
عجیب جون سالم به در بردم ... وگرنه الان داشتین واسم فاتحه میخوندین
من به این نتیجه رسیدم که 23 مهر واسم یه روز نحسه
آخه امروزم بعد یه روز قشنگ که داشتم، یه دفه یه ضدحالی بهم خورد روزم و خراب کرد
آقا اصلا من به کل آدم بدشانسی هستم
همینکه خوشبختی به من روی میاره (یا به عبارتی : پرنده ی خوشبختی میاد رو شونم چک و پر میزنه) ، یه دفه خدا با خودش میشینه فکر میکنه میگه: نه ، این مهسا دیگه داری زیادی پررو میشه
و باز هم به قول رشتیها یک چیزی تو مایه های فترک از هر سمت ممکن به سوی من نازل میشه و به هر حال ، حال منو از این رو به اون رو میکنه
ولی خب ...
بازم خدا رو شکر این روحیه ی خستگی ناپذیر من با این همه امییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید ... به این راحتیا از زندگی دلسرد نمیشه ...
پس زندگیییی.... با توام ... بجنگ تا بجنگیم م م م م
من در حالت آماده باش واسه جنگ :::