|
یکشنبه 99 شهریور 16 :: 8:31 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
روز اولی که رفته بودم اونجا، دیدم دارن سر کتاب و جمع کردن کتابخونه دعوا میگیرن ولی روزای بعدش که دیدم هر کدوم رفتن تو اون تلنبار کتابها گشتن و کتابهای مورد علاقه شون و برداشتن و آوردن رو میزشون و درباره جلدهای قبل و بعد اونایی که خونده بودن صحبت میکردن، گفتم اها این همون جاست همونجا یی که بالاخره باید اتفاق میفتاد همونجا یی که شاید 6 سال پیش باید اتفاق میفتاد نه انقد دیر ولی انگار خیلی دور از جمع آرزوهام نیس انگار اینا به این چیزا نمیخندن موضوع مطلب : |