سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 228
بازدید دیروز: 179
کل بازدیدها: 883517






 
سه شنبه 101 آبان 3 :: 2:14 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

اونجا که حساب کتاب و میزاری کنار به حرف دلت گوش میدی رو کار ندارم 

اونجایی هم که مجبوری بخاطر وسط گذاشتن دلت به بقیه جواب پس بدی که چرا عقلتو گذاشتی کنارو به سوالای تکراری

(پس عقلت کجا رفت؟ ) و (تا کی قراره همینطوری بمونی؟) و (تو مگه دنبال همین نبودی؟ ) رو هم کار ندارم


اونجابیش درد داره که پای دلت وامیستی ولی نمیتونی ثابتش کنی 

میشه یه حالتی از اینجا مونده از اونجا رونده 

یه حس عذاب وجدان و یه حالت گیجی 

دیگه نمیدونی دفعه بعد تو این شرایط جرئت داری خودت تصمیم بگیری یا نه

.

.

حس نمیکنم تصمیم های اشتباهی میگیرم 

اما گاهی دلیل واقعی رو ترجیح میدم پنهان کنم 

گفتن بعضی وقتا عواقب داره و توقع میاره ، "واسه خودم"




چرا گفتم و ابن کار و نکرد؟

چرا گفتم و اون کار و کرد؟

چرا با اینکه میدونست دنبال این اتفاقم دست نگه داشت؟

چرا ادامه داد؟

یه عالمه چرا که اصن نیاز نیست تو ذهنم شکل بگیره

میشه اون حالتی که: وقتی نمیدونی، راحت تری!

..


خب حالا متهم کیه؟  ""من""

کی سنگدل بود و انگار با منطق حساب کتاب کرده ؟ خب اونم که حتما:  من


نمیدونم قوانین ریاضیات رو چطور بالا پایین کرد که نتیجه منطقی میشد اینی که من بهش رسیدم

مطمینم آخر هزار صفحه حل معادله و فرمول، کسی به اون راحتی به اون نتیجه نمی رسید

من بهش رسیدم چون خواستم که اون نتیجه رو بگیرم

و خواستم فرض کنم کار درست همونه که من انجام دادم

و انقد این «درست» عمیق تو ذهنم نشست، که بقیه هم باورشون شد که با وجود اون شرایط، انتخابم تنها گزینه روی میز بود

پس تصمیمم، شد مطابق با تصمیم و تفکر جمعی!!!

"همون نتیجه ای که هر عقل سلیمی بعد از دو بار گفتگو بهش می رسید !!!"

پس عجیب نبود که مهسا هم بهش رسیده!

.

.

.

سالها رو خودم کار کردم که رو حرف ها حساب نکنم

این عمله که نشون میده یه آدم واقعا چی میخواد 

اشتباهم اینجا بود که متوجه نبودم بقیه مثل من فکر نمیکنن

اونا ممکنه از یه کلمه ساده، یه بار معنایی سنگین دربیارن که این توضیح اضافی یعنی این، اون کلمه یعنی اون و ...

و همینطور میرن تا اخرش...

...

این یه بخش از یه نوشته س که دلم نمیومد منتشرش کنم.

در واقع نمیخواستم cycle of violence رو کشش بدم جالب بود. الان من مثلا انقد انگلیسی بلدم که فارسیم نمیادچشمک

اما نگفتن سخت بود

چند تا جمله ش رو حذف کردم که کلا خودم رو سانسور نکرده باشم




موضوع مطلب :