|
دوشنبه 101 دی 12 :: 1:14 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
تمام ذوقم رو برای انجامش از دست دادم تمام هیجانی که گذاشته بودم سرش خرج کنم، از بین رفت و جاش و یه دلسردی ناخوشایند گرفت امروزم مرجانه نیست اصن بهتر، من که دیگه براش عجله ای ندارم- لازمم نمیشه برای اینکه بچه ها حالمو نفهمن قرار نمیزارم باهاشون میترسم وسط تعریف کردن اتفاقا بزنم زیر گریه - واقعا دلم میخواد برم مسافرت حالم از این عرف و ایده های مسخره و توقعات بیجا بهم میخوره که نمیزارن یهو پاشم و بگم من دارم میرم چند روز کاری به کارم نداشته باشین هر کی از یه طرف زور میزنه ایده هاشو زورکی بکنه تو سرم و اهمیت نمیدن که خب حالا من چی رو دوست دارم
موضوع مطلب : |