|
شنبه 101 بهمن 22 :: 7:18 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
اون لحظه به همه چیز فکر میکردم به اینکه چی باعث شد بعد ماه ها اینکار و کردم به اینکه چه لذتی تو این کار هست و وقتی انجامش میدم، آیا دوست دارم ادامه ش بدم یا فقط از اتفاقی که افتاده، یه استقبال عادی کردم! به اینکه چه فرصت هایی رو پیش روم میزاره و اصلا فایده ش چی میتونه باشه اون لحظه و لحظه های بعدش قاطع جواب سوال اولم رو دادم احتمالات و عواقب بعدش رو پیش بینی کردم و از اونجایی که تصویر نسبتا خوشی از این وضعیت دارم، خندیدم ولی مبدونین چی میگم همیشه اون قدمی که برمیداری و اتفاقی که میفته مهم نیست، من دلایلش رو دوست ندارم اصلا هم دوست ندارم من اون گیجی و تو هوا بودن و عجیب و غریب بودن و تازگیش رو دوست داشتم و از این دلایلی که الان میدونم چیه بدم میاد نمیخواستم چیزی تکرار بشه دلم میخواست همه چیز نو باشه و بی شباهتیش به گذشته شگفت زده م کنه امون از این تکرارهای ناعادلانه... موضوع مطلب : |