سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 162
کل بازدیدها: 883951






 
سه شنبه 93 آذر 25 :: 9:35 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

جالب بود وقتی من و مرجان تو سینما گیر میفتیم و با درای بسته مواجه میشیم........جالب بود

 


55.jpg

 




موضوع مطلب : فامیل دور
سه شنبه 93 آذر 18 :: 5:5 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

یه نفر اومده تو پست قبلیم کامنت گذاشته که : !!!خودت خواستی تنها باشی!!!   وااااای

آیا من تو پست قبلی از چیزی شکایت کردم؟؟؟؟گفتم تنهام؟؟؟؟

نه ... من از شما میپرسم... شکایت کردم؟؟؟ باید فکر کرد

 

من وقتی اینجا شکایت مینویسم همه میان میگن چرا انقدر ناله ای جالب بود.... باز وقتی نمینویسمم که همینو میگین که پوزخند

به جان شما من فقط یکم از این <کهنسالی> زودرس نالیدم ... همین و بس س س

تازه این روزا یکم شلوغم شده ... تنها که ... جالب بود چه عرض کنم !!!!

 

در ضمن ... !

به نظرم یه وقتایی تنهایی به خیلی با هم بودنا که غرق کثافت و دروغ و مردم آزاری ان، می ارزه

باور کنین ... خیلی می ارزه ...

 

خب حالا واسه اینکه محکم کاری بشه ... :::::

تنهایی که عار نیست... می دانی


دنیا پر است از آدم هایی که گم شده اند اما

دریک اشتباه تاریخی...گمان می کنند که گم کرده اند.. معشوقی را که همیشه چهارچشمی می پائیدند..

مبادا یک مو از سر عاشقانه های خیال آینده شان کم شود..

تنهایی عار نیست..

اتمام حجت است با آعوش های بی در و پیکری که
جز به وقت بی کسی به رویت گشوده نمی شوند..

 


حمید رضا هندی
 

 





موضوع مطلب :
دوشنبه 93 آذر 10 :: 1:54 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

و باز هم رسید !!!!

یه تولد دیگه ...

یه سال بزرگتر ... یه سال پیرتر ... یه سال پخته تر !!!!

جای امسالم با جای سال پیشم فرق چندانی نداره

تازه پارسال قشنگ تر هم بود ...

ولی این روزها با روی آروم زندگی روبه رو ام...

همه چیز ساده ... آروم ... بی شیله پیله ... و یکنواخت !!!

دوباره مدار ... الکترونیک ... کنترل ... و یه تلاش دوباره ...

این بار دیگه واسه آخرین بار ...

دیگه از تلاش کردن واسه این قضیه خسته ام


امسال خیلی چیزها عوض شد

مثل مرجانه که رفت سر کار و دانشگاه

مثل ستاره که کلاً منو بقیه رو از زندگیش خط زد و ... تقریباً یه حضور خیلی نامحسوس دیگه داره!!! یه حضور فقط تلفنی !!!

مثل مهرناز که ازدواج کرد

مثل افسانه که ازدواج کرد

مثل نسیم که داره ازدواج میکنه

مثل بعضیا که رفتن و حالا حالاها برگشتنی نیستن!

مثل مثل مثل ....


فقط امسال یه چیزی تغییر کرد

بالاخره «فراموش شدم»....

و این همه دنیای خودشو داره

دنیایی که از حالت قبلی حتی خیلی قشنگ تره


و بالاخره ......... 25 سالگی .... تموم شد ... !!!

و من پا گذاشتم به نیمه ی دوم 10 سال طلایی عمرم ...

10 سالی که میگن خیلی خاصه !!! ولی ما خاصیتی جز هیجان و خوشگذرونی توش ندیدیم.

غیره اینه که بهمون بگن (جوونه و  خامه) ؟

غیره اینه که 3-4 سال از این سالای طلایی و تو دانشگاه تلف کردیم و آخرشم شدیم یه مهندسی بیکار بدرد نخور که هیچ جا بدون سابقه و پارتی استخدامش نمیکنن؟

غیره اینه که که واسه خودمون حتی اونقدر درآمد نداریم که خرج مانتو شلوار خودمونو بدیم یعد هر کی از راه میرسه میگه ایشاله عروس شی؟ ؟؟

آره !! اینم یه راهیه ... اگه عروس شیم... اون موقع دیگه تنها نیستیم... اون موقع دیگه یه نفر و داریم که بشینیم روبه روی هم و دوتایی بزنیم تو سرمون....


ولی ... با همه اینها ... زندگی جالبه ... جالبه و همیشه در حرکت...

چه ما ناراضی باشیم .... چه خوشحال ...


بای بای .... 25 سالگی ی ی ی ی ی ی .... فوت ت ت ت ت ت ت ت


http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/sarasaiee/9da4e3c244d7fdc0c4c6ed67310c35a8.jpg




موضوع مطلب : تولد
دوشنبه 93 آذر 3 :: 12:41 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

روزی شیخ با مریدان استقلال و پرسپولیس در صحرا نشسته بودند

ناگهان بادی وزید و همه ی پرسپولیسیها را با خود برد...

استقلالیها با غرور از شیخ پرسیدند:یعنی ما قوی تریم؟؟؟؟؟

شیخ خندیدو گفت: نه شما سوراخید باد از شما رد میشود!!!!!!

استقلالیها ها نعره کنان سر به بیابان نهادند.... .....




موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 آبان 29 :: 2:55 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

امروزززز در کمال ناباوری از من دعوت به کار شد یعنی چی؟ یعنی چی؟ یعنی چی؟


یعنی اینا واقعیه رویا نیس ؟؟؟؟؟  جالب بود پوزخند




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 آبان 26 :: 3:15 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

اینو میفهمم که شاید یه خشمی تو دل مردم جمع شده باشه که با هر بهونه ای سر باز میکنه و مردمو میکشونه تو خیابونا

اینو میفهمم که تو این داد و بیدادا، غیر عزاداری و گریه کردن. هزار تا دلیل دیگه واسه فریاد زدن دارن ...


ولی اینو نمیفهم که ربط مرگ یه خواننده ...! با اینجور شلوغی ووو شوکر و ...پلیس... دویدن و جیغ زدن چیه؟؟؟

امروز تو خیابون یه پلیس اومد یه دختره رو از جا بلند کنه بگه خانوم پاشو برو


دختره هر چی عقده ی چند ساله از پلیس و بسیجی و گشت و ... داشت سره پلیسه خالی کرد


2-3 تا لگدم به پلیسه پروند که تو غلط کردی به من حرف زدی و این چیزاااااا


انقد به پلیسه فحش داد که من اگه جای پلیسه بودم.....


اصن به وضعی بود ... هر کی دختره رو نگاه میکرد خنده ش میگرفت


اعتراض چیز بدی نیست


ولی هر چی بجاش !!!


بنده خدا مرتضی پاشایی فکر میکنین راضیه که این چیزای مسخزه اتفاق بیفته ؟؟؟؟




موضوع مطلب : مرتضی پاشایی
شنبه 93 آبان 3 :: 11:54 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

دوست جونم (مهرناز)

همونی که روز اول دانشگاه گیلان قبل از سوار شدن سرویس باش دوست شدم

همونی که 5 ساله باهاش دوستم

همونی که خیلی دوسش دارم

ازدواج کردددددددددددددددددددددددددددددددد


دست ، جیغ، هورای بلندددددددددددددددددددددددد


آفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرین




موضوع مطلب :
شنبه 93 آبان 3 :: 11:48 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

(برای دختران پاکدامن میهنمان که زیباییشان نه تنها نصف جهان، که کل جهان را گرفته است...)

بانوى سرزمین من!
زیبایى تو
زاینده تر از رودخانه هاست،
زیبایى تو
چهارباغ ترین شعرِ شهرِ ماست،
زیبایى تو
پل بسته روى شعر،
زیبایى تو
نقش بسته بر جهان...
گیرم اسید بپاشند
با بوى عطر و پیچش زلفت چه مى کنند؟

غمگین نباش!
زیبایى تو فقط زخم خورده است
زیبایى تو به چشمِ بدِ مرد خورده است...
گیرم
نامردهاى مرد
مناره هاى تنت را شکسته اند
اما تو همچنان
زیباى خفته ى تاریخ میهنى...

کامران رسول زاده



http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/sarasaiee/0ef489b076442cd2b033fb7ab454b42f.jpg




موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 آبان 1 :: 10:19 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

از برم دامن کشان    رفتش آن نامهربان

از من آزرده دل        کی دگر بیند نشان

رفتش که رفتش

رفتش که رفتش

گریه‌آور




موضوع مطلب :
یکشنبه 93 مهر 27 :: 12:13 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

زمانی که دکمه روشن کامپیوتر را می زنید چندین برنامه هستند که به صورت پیشرض می خواهند همزمان بالا بیایند و آماده به کار شوند . در واقع هرچه نرم افزارهای نصب شده روی کامپیوتر بیشتر باشد زمان بیشتری برای بالا آمدن ویندوز گرفته می شود . برخی از نرم افزارها به طور اتوماتیک خود را درلیست Startup قرار می دهند که با چند مرحله کار از شر آنها خلاص می شوید .

برای این کار به منوی Start بروید و Run را باز کنید . در آنجا عبارت msconfig را تایپ نمایید تا یک پنجره مثل تصویر زیر ظاهر شود ( این دستور و فرآیند در ویندوزهای xp ، 7 و ویستا قابل اجراست ) .

 

غیرفعال کردن startup ویندوز

غیرفعال کردن startup ویندوز

 

غیرفعال کردن startup در ویندوز XP :

غیرفعال کردن startup ویندوز

غیرفعال کردن startup ویندوز

گزینه Startup را انتخاب کنید . در اینجا لیست تمام برنامه هایی که موقع استارت ویندوز بالا می آیند را مشاهده می کنید . می توانید با برداشتن تیک کنار آنها از شرشان خلاص شوید و به سرعت بوت ویندوز کمک کنید . بعد از اعمال این فرآیند از شما در مورد ری استارت کامپیوتر سوال می شود که بهتر است آن را تایید کنید و اگر لازم نمی بینید گزینه Exit without restart را بزنید .

غیرفعال کردن startup ویندوز

غیرفعال کردن startup ویندوز

از این به بعد بر سرعت بوت آپ کامپیوتر شما افزوده می شود .

 

http://www.elmefarda.com

 




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   >