سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 159
بازدید دیروز: 179
کل بازدیدها: 883448






 
چهارشنبه 89 بهمن 6 :: 8:20 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

چرا کلاغ هایی که از تهران رفتند به گیلان امدند؟

دلیل اصلی:پاکیزه گی هوا و احترام مردم به کلاغ هایی که 200 سال عمر میکردند

دلیل تاریخی:در تاریخ نشان داده شده که همیشه گیلان پناه گاهی امن برای تبعیدیان بوده است

دلیل سیاسی:خبر چین های گیلان در دام ماموران هستند و (خواهند افتاد) و این استان نیاز به افراد جدیدی داره

دلیل ادبی:اهل گیلانم
روزگارم بد نیست
تکه پنیری دارم که اون هم از سر خبر چینی و ادم فروشی و باج گیری و اخاذی به دست میاورم
گیلان نباشم کجا برم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلیل علمی:دانشمندان اعتقاد دارند که وقتی آلودگی هوا کلاغ‌های همه چیز خوار را  از تهران فرار کرده اند و به گیلان امده اند یعنی اوضاع خیلی بد است (چون نشان میدهد که ما هم داریم مثل کلاغ ها شعور و انسانیت رو از دست میدهیم و مغز هایمان پنیری شده است)

دلیل اقتصادی:تایید دلیلی که در فرار از تهران ذکر شد
اما(این جارو کلاغ ها اشتباه کردند چون به اعتقاد کارشناسان جهانی و با توجه به ضرب المثل معروف "جیب خالی پز عالی"گیلانی ها از خوشتیپ ترین فقیران دنیا هستند

 دلیل فرافکنانه:اگر نیاز به خبر چین و ادم فروش و .....غیره بود نیروی بومی زیادی داشتیم پس اومدن کلاغ ها به گیلان فقط یه شایعه هست

دلیل نوستالژک:کلاغ امدندن این جا تا دسته کم به تعدادی از کودکان اینجا کلاغ پر بازی را یاد بدهد تا شاید برای دقیقه هم شده نسل اینده ما از پشت کامپیوتر و  بازی های بی مصرف رایانه ای  بلند شن و کمی هم مثل کودکی ما زندگی کنن(شاید مثل ما باهوش از اب در اومدن)

توصیه:مطالب ذکر شده را جدی نگیرید

در جواب به پست قبلی آقای (امیر خان)amirkhan2011@yahoo.com  این مطلب رو واسم ارسال کردن

جالبه  شما هم بخونیدش




موضوع مطلب :
سه شنبه 89 بهمن 5 :: 3:45 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 




موضوع مطلب : عکس
سه شنبه 89 بهمن 5 :: 3:27 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سوال: چرا کلاغ‌ها از تهران رفتند؟

 

دلیل اصلی: آلودگی هوا باعث شد کلاغ‌ها که دویست سال عمر می‌کنند از ترس مرگ زود رس پر بزنند و بروند.

 

دلیل تاریخی: در تاریخمدرک داشتن نشانه‌ای مبنی بر این که کلاغ‌ها از جایی رفته باشند وجود ندارد.

 

دلیل سیاسی: کوچ کلاغ‌ها یک اقدام کاملا شخصی بوده است اما کلاغ‌ها هر جا که باشند می‌توانند خبرچینی کنند و به هیچ وجه هم نمی‌شود آن ها را فیلتر کرد.

 

دلیل ادبی: کلاغ‌ها در طول قرن‌ها در ادب فارسی یا صابون اعلا خورده‌اند یا پنیر مرغوب پس دلیلی ندارد در تهران بمانند و دی‌اکسیدکربن بخورند و فعالیت‌های ادبی خود را زیر سوال ببرند.

 

دلیل علمی: دانشمندان اعتقاد دارند که وقتی آلودگی هوا کلاغ‌های همه چیز خوار را از تهران فراری داده است یعنی اوضاع خیلی بد است و این نشان می‌دهد که ما آدم‌ها عجب پوست کلفتی داریم.خیلی خنده‌دار

 

دلیل اقتصادی: گویا یک حرکت یک دلیل اقتصادی هم داشته است و آن این که دیگر مردم از قاشق‌های نقره و طلا برای غذا خوردن استفاده نمی‌کنند و  خانم‌ها هم جواهرات نمی‌خرند و این وضع اقتصادی کلاغ‌ها را بدجوری خراب کرده است و آن ها را مجبور به کوچ به مناطق ثروتمند‌تر کرده است.

 

دلیل فرافکنانه: اگر هوا به این اندازه آلوده بود اول باید گنجشک‌ها و کفتر چاهی‌ها می‌رفتند نه کلاغ‌ها که هفت جان دارند، ما به شدت کوچ کلاغ‌ها را تکذیب می‌کنیم.اصلا!

 

دلیل نوستالژیک: کلاغ‌ها رفتند تا دست کم چندتایی از آنها زنده بمانند تا آیندگان بتوانند کلاغ را از نزدیک ببینند و وقتی بچه‌ها کلاغ پر بازی می‌کنند لااقل یکی دو کلاغ برای نمونه در قید حیات باشد!

 

توصیه: باز کلاغ‌ها یک جایی درختی پیدا می‌کنند تا بی خانه نمانند ما آدم‌ها باید به فکر باشیم که بعد از تهران به کجا برویم؟

 

 
نتیجه:
؟؟؟



موضوع مطلب : کلاغ
گروه مارشال مدرن
یکشنبه 89 بهمن 3 :: 11:58 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

پاسخ جالب انیشتین به خواستگارش

 

می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت اینشتین "

که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ

تو چه محشری می شوند ! آقای " اینشتین " هم نوشت :

 

 ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود !

 ولی این یک روی سکه است . فکرش را بکنید که

اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود




موضوع مطلب :
یکشنبه 89 بهمن 3 :: 4:26 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام

چطورین؟  خوب هستین ؟

من که خیلی ی بدم دلم شکست

این همه درس خوندم م م

آخرش( سیگنال) و شدم 10   مشکوکم

استاد نامرد

حداقلش  12    13   میشدم

دیگه دوست ندارم   زبون

چطور دلت اومد آخه ؟؟؟




موضوع مطلب :
شنبه 89 بهمن 2 :: 1:32 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت،

 اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند،

اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند....

 فقط از فهمیدن تو می ترسند




موضوع مطلب :
شنبه 89 دی 25 :: 1:24 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام دوستان گلم

چطورین؟‌ ؟‌ ؟‌

چه خبرااااا ؟

انقدر درس خوندم قاطی کردم .تهوع‌آور  جالب اینجاس که هیچی هم بلد نیستم .

امیدوارم این ترم مثل ترم پیش نشه که همش میترسیدم مشروط شم

خدا رحم کنه

راستی

تو یه پستم گفته بودم میخوام دانلود کتاب بذارم مدرک داشتن

یعنی شماها هر چی کتاب میخواین توی کتابخونتون موجوده ؟؟؟؟

یه درخواستی  نظری  چیزی آخه

تعجب میکنم

هر روز وبلاگ 70  80   تا بازدید کننده داره ولی همش 2 -3 نفر نظر میدن

اونم همه دوستای صمیمی که می شناسمشون

 

راستی

میگن هواشناسی پیش بینی کرده قراره برف بیاد

وای خدایا 

دستم به دامنت

اگه میشه این برف 27 ام بیاد   20 روزم تعطیل بشیم که من درسامو بخونم پوزخند

باشه؟؟؟؟

با این شرایط قول میدم شاگرد اول بشما

خدا این کار و بکن بذار به یه نفر مؤدب  ثابت کنم که خدا منو هم دوست داره  حرفم و گوش میکنه 

باشه؟؟؟

 

خب دیگه   من برم الکترونیک بخونم

خوش باشید   

تا بعد   بای خدانگهدار 

 




موضوع مطلب :
پنج شنبه 89 دی 23 :: 10:57 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

 

در دیدگان آینه ها گویی  

حرکات و رنگها و تصاویر  

وارونه منعکس می گشت

 

و بر فراز سر دلقکان پست  

و چهره ی وقیح فواحش

 یک هاله ی مقدس نورانی

 

مانند چتر مشتعلی می سوخت

 

 

آنها غریق وحشت خود بودند 

 

 

کار دنیا برعکس شده به خدا 

شاید فقط من کورم

این (هاله ی مقدس نورانی ) رو نمی بینم

آره

شاید واقعا این منم که بدم

این منم که پستم

و منم که دارم اشتباه میکنم

شاید ...

یه دفعه مستقیم منو بفرستی جهنم بهتر نیس ؟؟؟

خدایااااا

اینقدر که بنده هات محاکمه میکنن تو محاکمه نمیکنی

 

کاش طرف حسابم فقط خود خدا بود   .  کاش ش ش

 

خدایاااا

چرا هیچکس از خوشحالی من خوشحال نمیشه ؟؟؟  

 

 

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 89 دی 22 :: 9:38 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

آخه آدم انقدم بدشانس س س س ؟؟

اینهمه راه از رشت پاشدم اومدم لاهیجان 

خیر سرم مثل بچه های درسخون  تهوع‌آور   از استاد سوال درسی بپرسم  

ولی استاد نیست !!!!مشکوکم

حالا من چیکار کنم؟؟؟

بچه هاااا

کی تبدیل فوریه بلده ؟؟؟یعنی چی؟

تو رو خدا اگه بلدین به منم یاد بدین

من 28 ام امتحان دارم     هیچی بلد نیستم خسته کننده




موضوع مطلب :
یکشنبه 89 دی 19 :: 2:19 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

من دلم می خواهد

 

که ببارم از آن ابر بزرگ ...

 

 

سلام.

خوبین ؟

این چند وقته عجب غوغایی شده تو بخش نظرات ... !! جالب بود

 

امشب یه ذره حالم گرفته 

 

تصمیم گرفتم بیام حرفای دلمو بنویسم

 

ولی خودمم نمیدونم که چی می خوام بگم 

نه خسته ام    نه غمگینم   نه افسرده  

ولی ...

  

(من سردم است  

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد)

  

یه چیزایی هست که نمیتونم به زبون بیارمشون  

حرفایی که اصلا گفتنی نیست

 

(بر لبانم قفل خاموشی زدم

 با کلیدی آشنا بازش کنید ... )

 

 هر چند وقت یه بار حس شعر خوندن میاد ، می شینم 2-3 ساعت شعر میخونم

 

الانم به جای اینکه درس بخونم نشستم دارم شعر میخونم  

ولی هر چقدر میگردم، هیچکدومش حرف دلم نیس

 

گاهی واژه ها عاجزتر از اینن که بخوان مفهوم و برسونن

 

پس  سکوت میکنم

به قول ستاره :

من و سکوت ؟؟؟ پوزخند




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >