|
پنج شنبه 101 دی 15 :: 12:13 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
منو بگو فکر کردم چقد قشنگ از پسش براومدم که با آرامش و انتخاب بهترین کلمات چیزی که دوست ندارم رو گفتم
زهی خیال باطل... موضوع مطلب :
دوشنبه 101 دی 12 :: 1:14 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
تمام ذوقم رو برای انجامش از دست دادم تمام هیجانی که گذاشته بودم سرش خرج کنم، از بین رفت و جاش و یه دلسردی ناخوشایند گرفت امروزم مرجانه نیست اصن بهتر، من که دیگه براش عجله ای ندارم- لازمم نمیشه برای اینکه بچه ها حالمو نفهمن قرار نمیزارم باهاشون میترسم وسط تعریف کردن اتفاقا بزنم زیر گریه - واقعا دلم میخواد برم مسافرت حالم از این عرف و ایده های مسخره و توقعات بیجا بهم میخوره که نمیزارن یهو پاشم و بگم من دارم میرم چند روز کاری به کارم نداشته باشین هر کی از یه طرف زور میزنه ایده هاشو زورکی بکنه تو سرم و اهمیت نمیدن که خب حالا من چی رو دوست دارم
موضوع مطلب :
شنبه 101 دی 10 :: 11:10 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
دیگه زیاد از حد همه چی از کنترلم خارج شد و از موضع تصمیم گیری کنار گذاشته شدم موضوع مطلب :
پنج شنبه 101 دی 8 :: 10:59 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
موضوع مطلب :
پنج شنبه 101 دی 1 :: 1:34 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
بالاخره یه نقطه ای توی زندگی باید قبول کنی که همه لذت های دنیا قرار نیست سهم تو بشه موضوع مطلب : |