سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 108
بازدید دیروز: 56
کل بازدیدها: 882861






 
پنج شنبه 86 شهریور 8 :: 2:56 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

دلیل عشق . . .

 

و ماجرا اینگونه آغاز شد... «دوستت دارم»...

 

و با تپش ِ قلبهایمان، ادامه یافت...

 

و با اشک ِ چشمانمان، به انتها رسید...

 

من تو را مقصر می‌انگاشتم و تو مرا...

 

تو از من گلایه می‌کردی و من از تو...

 

یادت هست، عشق را چگونه معنا می‌کردیم؟...

 

تو می‌گفتی:
«عشق، انحنای بازوان ِ تو، پیرامون ِ تجسم  ِ خیالی من است»...

 

و من می‌گفتم:
«عشق، تصور  ِ بازی شیطنت‌آمیز  ِ آبشار  ِ گیسوانت، در چنگال ِ باد است»...

 

هر دو تظاهر می‌کردیم که نمی‌دانیم...

 

حال آنکه می‌دانستیم...

 

عشق دلیلی بود که، تو را جلوی پنجرهء اطاقت می‌کشاند...

 

و نگاه دزدانه‌ام را نیز...

 

www.smile.persianblog.com




موضوع مطلب :
پنج شنبه 86 شهریور 8 :: 2:2 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم؛ آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 مرداد 21 :: 3:22 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 مرداد 21 :: 2:59 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام دوستان. امیدوارم همگی خوب باشید.

دلیل آپ نکردنم اینه که درسا خیلی زیاد شده و حسابی سرم شلوغه. با این حال تصمیم گرفتم چند تا عکس واستون بذارم. 

چند تا از عکسهای یونسنگ و ... تو سریال (جواهری در قصر)

امیدوارم که خوشتون بیاد.

اگه از بازیگرای دیگه ی این سریال هم عکسی خواستین بگین بذارم.




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 مرداد 14 :: 8:37 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.






موضوع مطلب :
دوشنبه 86 مرداد 1 :: 1:35 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

. بیچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه! اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره! اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه! اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست! اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود! اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار! اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده! اگه با تلفن کارتی حرف بزنن میگن زنگ زده به دوست پسرش...




موضوع مطلب :
سه شنبه 86 تیر 26 :: 9:47 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

چارلی چاپلین میگه :

 

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما

حال که به آن دعوت شدی تا میتوانــــــــــــی زیبا برقص...




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 تیر 17 :: 11:5 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

 

آنگاه که چشم بسته ، روی طنابی  که یک سرش در دست تو بود بند بازی می کردم ،

دریافتم که همیشه در عشق ، مسئله اعتماد بوده است میان چشم های بسته ی من و دستان لرزان تو




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 تیر 10 :: 10:51 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال




موضوع مطلب :
یکشنبه 86 تیر 10 :: 10:39 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام.

دلم خیلی گرفته بود. گفتم یه سر بیام اینجا. اگه تو وبلاگم تعداد پیامها هم به تعداد بازدید کننده ها بود حداقل میتونستم یه مقدار از ساعت بیکاریم رو اینطور پر کنم. ولی مشکل من بیکاری نیست. این روزا بد جور دلم گرفته.  یه بار دیگه تو زندگی کم آوردم. احساس میکنم دارم به بن بست می رسم. چون واسه مشکلی که واسه من پیش اومده هیچ راه حلی نیست.  واسم دعا کنید

 

 

 وقتی دلت تنگ شد ، وقتی چشمات تر شد ، وقتی دیگه نبود کسی یا یه هم نفسی ، بدون که هست اینجا کسی که تو واسش همه کسی .

 

 

 

ای صمیمی ای دوست! گاه بی گاه لب پنجره ی خاطره ام می آئی ، ای قدیمی ای خوب !تو مرا یاد کنی یا نکنی ، من به یادت هستم . آرزویم همه سرسبزی توست .

 




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >