|
پنج شنبه 90 تیر 23 :: 1:0 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
یک پیرمردامریکائی که بشدت به همسرش عشق می ورزد؛ تصمیم گرفت برای سالگرد50 مین سال ازدواجش برای همسرش یک سورپرایزاساسی ترتیب بدهد.برای این منظوربه یکی ازشرکتهای بزرگ تبلیغاتی مراجعه نموده وسفارش دادتاپیغامی به همین منظوربروی یک بیلبورددریکی ازشلوغ ترین ازادراه های شهر"سن فیلیپ"به نمایش بگزارد.اوخواست علاوه برهمسرش همه مردم شهربدانندکه چقدرهمسرش رادوست دارد. اوبرای اینکه همسرش رامتوجه این کارکندبایکی ازدوستان پلیس هماهنگ کردکه وقتی اووهمسرش به نزدیکی تابلورسیدند؛ خودروانهارابه منظورتخلف متوقف نموده وبه بررسی مدارک انهابپردازدکه ازاین طریق همسرش قطعامتوجه این بیلبوردخواهدشد.اتفاقاهمین طورهم شدوهمسرش متوجه این قضیه شدودرهمین هنگام پیرمردقصه ماباتقدیم دسته گلی به همسرش برای 50 مین بارازاوتقاضای ازدواج نمود. موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 تیر 23 :: 12:55 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سلام دوستان حالتون خوبه؟؟ من امروز از صبح دپ بودم نییدونم چرا فکر کنم فشار بیکاریه خوشی زده زیر دلم از بس که این روزا استراحت کردم دیروز با خاله سیتی رفتیم بیرون جاتون خالی رفتیم کباب ترک و مرغ خوردیم که هیچکدومش خوشمزه نبود یه جا هم که ستاره سوتی داد رفتیم یه رستوران مرده گفت اینجا 7 به بعد بازه ستاره گفت آها ، از هفته ی دیگه ؟؟؟ کلی بهمون خندیدن فشار بیکاری انگار به ستاره همه وارد شده بدجوووور من از شنبه کلاسام شروع میشه اولین باره که دوست دارم زودتر کلاسا شروع شه از بیکاری دربیام راستی بچه ها یه کلاس کنکور گیرآوردم توپ (سنجش و دانش) مدارش و سحاب درس میده هرکی پایه س بگه بریم ثبت نااااام تخفیفشم با من موضوع مطلب :
سه شنبه 90 تیر 21 :: 1:46 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سلام دوستان خوبیییین؟ امروز یه اتفاق عجیب افتاااددد من انتخاب واحد داشتم واسه ترم تابستون و طبق معمول درسی که میخواستم فقط یه نفر ظرفیت داشت که اونم مرجانه برداشت و به من نرسید بعدش من زنگ زدم دانشگاه و بعد 1 ساعت و 16 دقیقه بالاخره جواب تلفن رو که تازه آزاد شده بود دادن. منم شروع کردم غرغر کردن که یعنی چی، ظرفیت فقط یه نفر بود و ... بعدشم خانوم از پشت خط گفت که یه ساعت دیگه برو واسط ظرفیت و باز میکنم. منم تو دلم چندتا فحش ... دادم که ما میایم حضوری به دست و پاتون میفتیم شما 1 ظرفیت هم اضافه نمیکنین حالا از پشت تلفن .... ؟ ولی ... یه ساعت دیگه دقیقا همون موقعی که گفته بود رفتم تو سایت و در کمال ناباوری دیدم گه 5 تا ظرفیت خالی کرده شاخ خ خ خ خ خ درآوردم چندبار صفحه رو رفرش کردم تا بالاخره باوریدم و درس رو برداشتم آخیش ش ش منو مرجانه هر 2 تا کلاس رو با همیم خب فعلای بای
موضوع مطلب : دانشگاه
شنبه 90 تیر 18 :: 2:41 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
موضوع مطلب :
شنبه 90 تیر 18 :: 2:34 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سلام دوستان حالتون خوبه؟ نمی خواستم تا یه هفته آپ کنم ولی دارم از بیکاری میمیرم میخوام ترم تابستونی بردارم واسه همین این چند روز بیکاریو می خوام خوب استراحت کنم امروز شروع کردم کتاب جزیره ی سرگردانی سیمین دانشور و بخونم . از یه چیزی خنده م میگیره اونم اینکه ما یه همچین نویسنده ای داریم که واقعا نوشته هاش محشره ولی از نصف آدمای دور و برت بپرسی که کتابای سیمین و خوندن یا نه عمرا اگه خونده باشن عوضش رمانای مودب پور و فهیمه رحیمی و مثل بلبل واست تعریف میکنن از من به اونایی که نخوندن نصیحت کتابای سیمین دانشور مخصوصا سووشون رو حتما بخونید . منم لینکش و پیدا میکنم اینجا میذاریم دانلود کنین. چند وقتیه که تصمیم داشتم اینجا دانلود کتاب بذارم. انشاالله از 2 هفته دیگه شروع میکنم . با آرزوی موفقیت واستون فعلا خداحافظ موضوع مطلب : جزیره سرگردانی
جمعه 90 تیر 17 :: 1:46 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سلام دوستان حالتون خوبه ؟ امتحانات تموم شد راحت شدیم ولی من هیچکدوم از امتحانا رو خوب ندادم دعا کنید ... وای من مشروط نشم ؟؟؟؟ تا چند روز آپ نمیکنم خوش باشید بای موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 تیر 9 :: 3:45 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
هرگز خطاهایتان را بیش از حد بزرگ نکنید این کار را بهترین دوستانتان بی هیچ چشم داشتی برایتان انجام میدهند موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 تیر 9 :: 3:31 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
چهارشنبه 90 تیر 8 :: 4:12 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
معنای واقعی حرفهای آقایان !!! وقتی مردها میگن : این یک کار زنونه است. وقتی مردها میگن : من برای این کار دلیل دارم! وقتی مردها میگن : منظورت چیه؟ تو که لباس داری؟؟؟ وقتی مردها میگن : دلم برات تنگ شده. وقتی مردها میگن : می خوای توی درست کردن شام کمکت کنم.
یعنی:پس چی شد شام چرا رو میز آماده نیست؟!
وقتی مردها میگن : ماجراش طولانیه سر فرصت برات تعریف می کنم!!!!
وقتی مردها میگن : عزیزم مادیات در عشق ما هیچ نقشی نداره!!! یعنی:باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش کردم و کادو نخریدم.
موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 تیر 8 :: 1:15 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سلام. خوبین بچه ها ؟؟؟ وای من خسته شدم بعد 13 - 14 روز الکترونیک خوندن حذفش کردم وای ی ی ی حالا کی حال داره منطقی بخونه حامد نامرد ! من 20 میشدم به من 19 داد کارگاهو من از اون یه نمره م نمیگذرم اعتراض ورقه میکنم م م م م
بای
موضوع مطلب : دانشگاه |